ماهنامه شماره15(آبان ماه 1395)
مقدمه
بازاریابی فرایندی مدیریتی – اجتماعی است که به وسیله آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. بسیاری از مردم در مورد اصطلاح بازاریابی اشتباه کرده، آن را معادل فروش و یا تبلیغات تجاری که باعث افزایش فروش میشود، میدانند. شاید برای بعضی عجیب باشد اگر به این واقعیت وقوف یابند که فروش بخش کوچکی از عملیات بازاریابی است. چنانچه کل بازاریابی را به کوه یخی تشبیه کنیم، فروش بخش کوچک بالایی آن است و حدود 90 درصد مابقی در زیر آب مخفی است. فروش فقط جزیی از عملیات بازاریابی است و مهمترین آن نیست.
اگر مدیر بازاریابی نیازهای مشتریان را به درستی تشخیص دهد و بر اساس آنها، کالاها را طراحی و تولید کند و همراه با آن، قیمتگذاری و بستهبندی مناسب کالا را انجام دهند و نیز در اجرای برنامههای توسعه فروش و توزیع کالا موفق باشد، فروش کار سادهای خواهد بود و کالا به راحتی به فروش خواهد رسید.
در این مورد “پیتر دراکر” یکی از متفکرین بنام مدیریت که در بسیاری از زمینههای مدیریت سخن اساسی را بیان کرده بر این باور است که:”هدف بازاریابی، فروش فراوان است. هدف این است که مشتری را شناخته و نیازهای او را درک نموده، به طریقی که کالا یا خدمت، با نیازهای او منطبق گردد و کالای خود را به فروش برساند.”
داشتن راههای ارتباطی موثر و ساده با مشتریان یکی از توقعات مشتریان در عصر کنونی میباشد. در دنیای پر هیاهوی امروز که تمامی ما در برابر انبوهی از تبلیغات، محصولات و انتخابهای گوناگون قرار گرفتهایم، شرکتی که بتواند با استفاده از تمامی کانالهای ارتباطی، در کمترین زمان ممکن در هر زمان و مکانی پاسخگوی خواستهها و حتی آرزوهای مشتریان خود باشد، موفق خواهد بود. در بازاریابی امروزی دیگر تنها پاسخ به نیازهای مشتری کافی نیست بلکه باید وی را به صورت یک انسان کامل در نظر گرفت و به قلب و روح وی دست یافت.
برای پاسخ به نیازهای ارتباطی مشتریان در دهههای گذشته بازاریابی چند کاناله (Multi-channel Marketing) به عنوان مفهومی در مقابل بازاریابی سنتی قرار گرفت و توانایی شرکتها و به ویژه خردهفروشیها را در استفاده از کانالهای ارتباطی همچون وبسایت و ایمیل نشان داد. اما هم اکنون با مفهوم جدیدی به نام بازاریابی کانال همهکاره (Omni-Channel Marketing) روبهرو شدهایم. در این مقاله به معرفی این نوع بازاریابی میپردازیم.
بازاریابی Omni-channel چیست؟
Omni-channel یک مدل کسب و کار بر اساس کانال متقابل است که شرکتها برای افزایش و بهبود ارتباط با مشتری استفاده میکنند. این رویکرد در بخش بهداشت و درمان، بخش دولتی، خدمات مالی، خردهفروشی و صنایع ارتباطات از راه دور شامل کانالهایی مانند مکانهای فیزیکی، وبسایتهای پرسش و پاسخ، رسانههای اجتماعی، چت زنده، برنامههای کاربردی تلفن همراه و ارتباطات تلفنی جریان دارد. شرکتهایی که از omni-channel استفاده میکنند، بر این باورند که ارزشهای مشتری، توانایی تماس مداوم آن با شرکت از طریق راههای متعدد در یک زمان است (کانالهای متعدد ارتباطی به صورت همزمان و با اطلاعات یکسان). به بیان بسیار ساده OCM همان بازاریابی چند کاناله است که به صورت صحیح و کامل اجرا شود. البته علاوه بر کانالهای سنتی گذشته (وبسایت و ایمیل)، رسانههای اجتماعی و موبایل نیز به آن اضافه شدهاند. در Omni-channel کلیه رفتارهای مشتری در تمامی کانالهای ارتباطی و نقاط تماس کاملاً پیشبینی و حمایت میشود به طوری که اگر در طی پروسه خرید، مشتری از یک کانال به کانال ارتباطی دیگری تغییر مسیر دهد هیچ تأثیر و کاستی در نتیجه خریدش شاهد نخواهد بود. درOmni-chanel، افراد و همچنین تکنولوژی نقشهای کلیدی را در تجربه مشتری بر عهده دارند. شکل 1 به صورت شماتیک موضوع Omni-chanel را تشریح میکند.
شکل 1- تعربف شماتیک omni-chanel
مثالی از بازاریابی کانال همهکاره:
مشتری در وبسایت خرده فروشی X از طریق دستگاه موبایل خود، کالای مورد نظر خود را پس از جستوجو در وب مییابد، سپس به سراغ فروشگاه فیزیکی خردهفروشی X میرود و توسط متصدی فروش کالای خود را دریافت میکند. همچنین در مدت زمانی که در فروشگاه حضور دارد به سراغ صفحه نمایش لمسی فروشگاه رفته و پس از مشاهده کالای مکمل محصول خریداری شدهاش، آن را نیز از فروشگاه خریداری میکند.
شاید به نظر شما این پروسه خرید کاملاً ساده به نظر برسد، در حالی که جزئیات این روند به شرح زیر است:
١- ابتدا مشتری از طریق دستگاه موبایل خود از وبسایت مورد نظر کالای خود را مییابد، در نتیجه:
این شرکت در فضای وب حضور دارد. محصولات آن در وبسایت، حاوی اطلاعات دیجیتال مناسب همچون: عکس، قیمت، مشخصات ظاهری و در صورت لزوم اطلاعات فنی است. وبسایت آن همچنین دارای نسخه مبتنی بر موبایل نیز است.
٢-زمانی که مشتری به فروشگاه مراجعه میکند، به این معنی است که کانال ارتباطی خود را از آنلاین به آفلاین تغییر داده است. در نتیجه:
پیش از مراجعه مشتری به فروشگاه اطلاعات وی به متصدی انتقال یافته است و هیچ نیازی به تکرار اطلاعات و درخواست توسط مشتری وجود ندارد. یکپارچگی اطلاعات بین فروشگاه فیزیکی و مجازی کاملاً وجود دارد و اطلاعات وبسایت نیز کاملاً به روز است. به این معنا که اگر کالایی در وبسایت موجود باشد در فروشگاه نیز خواهد بود، پس توازن و تعامل بین این دو مورد با انبار فروشگاه نیز برقرار است.
٣- در مرحله آخر نیز با استفاده از مانیتور لمسی داخل فروشگاه مشتری کالای تکمیل کننده خود را خریداری میکند. در نتیجه:
اطلاعات و علایق خرید مشتری در مانیتور داخل فروشگاه نیز موجود بوده و همچنین متصدی فروش اطلاعات کافی از مشتری خود را داراست پس پیشنهاد خرید دیگری را به وی میدهد. همچنین نکته بسیار حائز اهمیتی که در این روند از ابتدا تا انتها مشاهده میکنیم، یکپارچگی و به روز بودن اطلاعات خرید، خریدار و محصول در طول کانالهای مختلف است.
و در نهایت این OCM تجربهای به یادماندنی و مثبت را در ذهن خریدار رقم میزند. درOCM، مدیریت موجودی انبار، نقش کلیدی را ایفا میکند چرا که اطلاعات طی کانالهای مختلف ارتباطی به صورت به روز و یکپارچه در جریان است.
فاکتور مهم دیگر که در بسیاری از موارد در شرکتها و فروشگاههای ایران نادیده گرفته میشود، متصدیان فروش هستند که باید با یکدیگر هم صدا باشند. مثال سادهای میزنیم: بارها اتفاق افتاده است که در فروشگاهی بزرگ سؤالی مشابه را به عنوان مثال در خصوص موجودی محصول مورد نظر، از دو متصدی فروش پرسیده و از هر کدام نیز پاسخ متفاوتی را دریافت میکنید و حتی در بسیاری از موارد با پاسخ «من اطلاعی ندارم و اجازه بدهید سؤال کنم.» مواجه میشویم و این یعنی ضعف کامل در کل سیستم. در دنیای OCM ما به هیچ عنوان با چنین جملات و واژههایی روبهرو نمیشویم. پس توجه داشته باشید که آموزشهای لازم باید به متصدیان فروش داده شده و نیز آنان در جریان آخرین اخبار و اطلاعات در خصوص مشتریان و محصولات فروشگاه قرار گیرند.
امروزه داشتن یک وبسایت، دیگر امری انتخابی نیست و به یک اجبار تبدیل شده است. همانطور که شاهد هستیم بسیاری از مشتریان و مخاطبان امروزی جهت جستوجو در وب و خریدهای خود از دستگاه موبایل و یا تبلت استفاده میکنند، پس در دنیای امروز وبسایتی که مبتنی بر موبایل نباشد کامل و کاربردی محسوب نمیشود.
زمانی که مشتری در دستیابی به وبسایت شما با مشکل روبهرو شود به راحتی به سراغ وبسایت رقیب شما خواهد رفت. بحث وقت نیز اهمیت فراوانی در دنیای مجازی دارد. وبسایت باید شرایط مساعدی را برای کاربران فراهم کند تا مشتری با چند کلیک بتواند به راحتی و در کمترین زمان ممکن به مقصد خود برسد.
همچنین سرویسهای پرداخت نیز در OCM اهمیت فراوانی دارند به طوری که مشتری باید بتواند در هر زمان، هر مکان و توسط هر وسیله ارتباطی با صرف کمترین وقت ممکن پرداخت خود را انجام دهد. اثر و نقش رسانههای اجتماعی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. ابتدا پیش از معرفی و مطرح کردن اینکه چه کاری انجام میدهید و چه محصولاتی دارید به صدای مشتریان خود از طریق این کانالهای مدرن ارتباطی گوش فرا دهید. بشنوید که او به عنوان یک مشتری از شما چه میخواهد. سپس در جواب این خواسته به او بگویید که چه محصولات یا خدماتی را برای ارائه دارید.
تمامی این اقدامات در روند OCM به تجربهای ماندگار برای مشتری تبدیل خواهد شد که باعث افزایش وفاداریاش نسبت به برند و همچنین ایجاد تصویر مثبتی از برند خواهد شد که در نهایت نیز به افزایش سود و فروش منتهی خواهد شد.
سیر تکاملی Omni-chanel و تفاوت آن با multi-chanel
در دنیای بازاریابی و فنآوری شما اغلب با واژههای جدیدی روبرو میشوید که برای شما ناآشنا هستند. Ecommerce, eCommerce, e-commerce به یاد آورید آن روزها را. اکنون ما کلمات Omni-channel, omnichannel and omni channel را در وب یافتیم که هر کدام متصل به یک نام تجاری معتبر و یا اندیشمند صاحبنظر هستند. به جای بحث در مورد املای درست این واژه، ما فقط به آن به عنوان یک شاخص از چیزی جدید نگاه کرده و آن را معرفی میکنیم.
omni از کلمه Omnis که میتواند به معنی تمام یا جهانی باشد، میآید. این کلمه در مقایسه با دستههای دیگر، مانند “multichannel”، از کلمه لاتین Multus، به معنی متعدد یا بسیاری و از “crosschannel”، مشتق شده از کلمه لاتین Multus، به معنی به سراسر، خارج است. راهی که امروزه بسیاری در حال توضیح omnichannel هستند این است: «کانال عبوری متعاملی که به خوبی در حال انجام است». استدلال این است که کار کانال متقابل به اندازه کافی شایسته (و نه مفید) و مستحق یک بخش جدید است. در عوض، ما بر این باوریم که Omnichannel چیزی جدید و قابل توجه و حتی انقلابی در تفکر جدید بازاریابی است.
بازاریابی چند کاناله (multichannel)
بازاریابی کانال همه کاره (Omnichannel)
شکل 2 – تفاوت بازاریابی multichannel و Omnichannel
راهحل بازاریابی کانال همه کاره شامل 4 بخش، عملیات بازاریابی، تحلیل مشتری، مدیریت تعامل و اجرای چند کاناله است که در شکل زیر تشریح شده است.
مدیریت تعامل و کمپین
ارسال پیام مربوط در طول کانالهای آنلاین و آفلاین
اجرای چند کاناله
همتراز شدن با انتظارات مشتریان در کانال اولویتشان در لحظه صحیح
تحلیل مشتری
شناسایی اولویت و رفتار مشتری در طول کانالها و پیش بینی اینکه مشتری چه میخواهد؟
عملیات بازاریابی
کاهش سیلوهای کانال از طریق همکاری و اندازهگیری
شکل 3- راهحل بازاریابی کانال همه کاره به طور کامل
سیر تکاملی بازاریابی نشان میدهد که بازاریابی از حالت single به multi و سپس omni حرکت کرده است که این موضوع در شکل زیر مشخص شده است.
شکل4- سیر تکاملی بازایابی
بازاریابی
همچنین همان طور که شکل زیر به خوبی نشان میدهد، سیر تکاملی مدلهای کسب و کار از حالت سنتی به تجارت الکترونیکی و پس آن به multichannel و در نهایت به omnichanel تغییر کرده است.
شکل5- سیر تکاملی مدلهای کسب و کار
Omni-chanel در بخشهای مختلف
الف) Omni-chanel در بخش خردهفروشی
Omnichannel در بخش خرده فروشی از انواع کانالها در یک فرایند خرید از جمله تحقیقات قبل از خرید استفاده میکند. چنین کانالهایی شامل فروشگاههای خردهفروشی، فروشگاههای آنلاین، فروشگاههای موبایلی، فروشگاه های نرم افزار تلفن همراه، فروش تلفنی و هر روش دیگر تعامل با مشتری هستند. تعامل شامل بررسی، خرید، برگشت و همچنین خدمات قبل از فروش و پس از فروش است. Omni-chanel به ادغام یکپارچه کانالهای فروش آنلاین و فروش فیزیکی در فروشگاه مرتبط است.
شکل 4- سیر تکاملی بازاریابی
تصوير
ب) Omni-chanel در بخش دولتی
در سال 2009، پلتفرم Omni-chanel برای استفاده دولتها از طریق تعامل توییتری شروع گردید. دولتها در حال توسعه واسطهای مبتنی بر وب و تلفن همراه به منظور بهبود و شخصیسازی تجربه شهروندان هستند (تعامل با شهروندان از طریق وب و موبایل). استراتژیهای دیجیتال دولت ایالات متحده شامل اطلاعات و مشتری محوری، پلتفرمهایی که امنیت و حریم خصوصی را در نظر میگیرد را به اشتراک گذاشت. Omni-chanel برای ارتباط با شهروندان از طریق پلتفرم انتخابی خودشان و استفاده از بازخورد برای تجزیه و تحلیل تجربه شهروندان به منظور خدمتدهی بهتر است.
ج) Omni-chanel در بخش مالی
Omni-channel در بخش مالی و بانکی به منظور پاسخ به عمومیت یافتن معاملات بانکی دیجیتال از طریق دستگاههای خودپرداز، وب و برنامههای کاربردی تلفن همراه توسعه یافته است. مهمترین بخشهای omni-channel در امور بانکی عبارتند از: یکپارچگی کانال «میزان افت صفر»، کانالهای شخصی ساختن برای مشتریان و بازاریابی دیگر گزینههای کانال است. بانکها به دنبال ساختن روابط با مشتریان و افزایش سوددهی هستند.
د) Omni-chanel در بخش بهداشت و درمان
با توجه به چندپارگی ارائهدهندگان خدمات سلامت، بیمارستانها،شرکتهای دارویی و بیماران، omnichannel به منظور بهبود تجربه مشتری در صنعت بهداشت و درمان در حال توسعه است. مراکز بهداشت و درمان Omnichannel پیرامون یکپارچهسازی دادهها، فنآوری، محتوا و ارتباطات بوده تا هماهنگی امورات بیماران را از طریق کانالهای دیجیتال انجام دهند. در سپتامبر سال 2015، مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ[1] برای فناوری خدمات مشتریان خود که در سال 2009. یکپارچه شد، از رسانهها استفاده کرد. برنامه بخش بهداشت و درمان دانشگاه پیتسبورگ استفاده از یک سیستم omni-channel برای بهبود تعامل مشتری و وضوح تماس است.
تصوير
هفت توصیه برای دستیابی به omni- chanel
5-1- خودتان را جای مشتری قرار دهید.
به طور منظم تجربه مشتریان خود را به منظور تحقیق، خرید و ارتباط با محصولات خود بررسی کنید. تجربه را با قرار دادن سفارشات تست کنید، از طریق تمام کانالهای موجود تعامل کنید، یک مورد پشتیبانی ارائه دهید. موارد بیشتر. در صورت امکان، این آزمون باید توسط تست خارجی و داخلی انجام شود. آیا همه یک تجربه لذت بخش دارند؟ آیا موانع غیر ضروری وجود دارد؟
داده در همه جا (و ظاهراً بسیار «بزرگ» این روزها) است و بازاریابان به طور فزایندهای به دنبال بهترین راهها برای استفاده از آن هستند. جولی برنارد در کنفرانس بازاریابی دادهها عنوان کرد:
ما هماکنون میتوانیم علاوه بر اندازهگیری تلاشهای فردی، موفقیت را از جنبه پاسخ به مردم واقعی در طول زمان اندازهگیری کنیم. ما اطلاعات کافی در سطح مشتری داریم تا ببینیم که چگونه او هر دو حالت خرید آنلاین و خرید در فروشگاه را دنبال میکند، بنابراین ما میتوانیم پیام با رصد وضعیت مشتری به وی کانال مناسب را پیشنهاد دهیم. ما در تلاش برای تعادل استفاده از دادههای مشتری هستیم تا ارتباط محتوایی با استفاده از بینش مصرفکننده به منظور اطمینان از ارتباط شهودی را توسعه دهیم.
5-3- مخاطبان خود را دسته بندی کنید.
توجه کنید که کدام نقاط داده برای شما مفید است و بر این اساس مخاطبان خود را دستهبندی کنید. کدام نقاط داده به طور واقعی به شما در درک بهتر مخاطبان خود کمک میکند؟ با استفاده از اتوماسیون بازاریابی، شما میتوانید این اطلاعات را برای ایجاد پروفایلهای بسیار غنی در مورد مشتریان خود و مسیر مشتری بدست آورید- شما حتی میتوانید با شرکتهایی مانند Acxiom یا DSP ها به منظور افزایش اطلاعات خود با ذکاوت بیشتر همکاری کنید.
این نوع از دادههای غنی میتوان به کیسهای استفاده مشتری ترجمه شود و همچنین برای ساخت شخصیت خریدار مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، کاربران مرد iOS که در صنعت با فنآوری بالا کار میکنند و بین سنین 25 و 35 هستند به احتمال زیاد برای بر اساس مشخصات فنی محصولات خرید میکنند.
5-4- توسعه محتوا / پیامی که موارد استفاده و رفتارها را آدرس میدهد.
محتوا و پیامهای بسیار مهم است. اگر یک مشتری قبلاً محصول خود را خریداری کرده باشد، شما احتمالاً میخواهید آن را در بازاریابی خود نظر بگیرید. اگر یک مشتری چیزی را در سبد خرید قرار دهد، اما هنوز خریداری نکرده باشد، از محتوای خود برای منبع مورد نظر استفاده کنید.
در توصیه ششم، من در خصوص محتوای بزرگی که دیگر سایتها برای رسیدگی به موارد استفاده ایجاد میکنند، بحث میکنم. این نوع مطالب و پیامها به داشتن مصرفکنندگانی با احساس بهتر، تعامل بالاتر و وفاداری کمک میکند.
5-5- کیسهای استفاده برای بازاریابی و فروش را محدود نکنید.
توجه کنید که چگونه گوش دادن و پاسخ دادن میتواند به تیم پشتیبانی، تیم محصول، تیم بازاریابی و حتی تلاشهای خدمت به مشتریان خود کمک کند. در مقاله اخیر در Digiday.com، مدیر جنرال موتورز از استراتژی رسانههای اجتماعی جهانی نقل میکند:
بسیاری هستند که قادر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان خود هستند. اگر ما بتوانیم با همه دادههای CRM [مدیریت ارتباط با مشتری] که در اختیار داریم به جامعه متصل باشیم، میتوانیم یک پرتفلیوی کامل از مشتریان در اختیار داشته باشیم. اگر ما VIN [شماره شناسایی خودرو] را بدانیم، اگر ما نام را بدانیم، اگر ما id تویيتر را داشته باشیم و ما بدانیم که آیا آنها مایل به رفتن به نمایندگی هستند و یا آنها دوست ندارند به نمایندگی بروند، این به ما کمک میکند تا به طریقی که آنها میخواهند، آنها را درمان کنیم.
5-6- «گوش کردن و پاسخ دادن» در کانال یا دستگاه ترجیحی مشتری
مردم به طور فزایندهای در حال استفاده از دستگاههای متعدد در طی یک فرآیند معاملاتی واحد هستند. اطمینان حاصل کنید که شما قادر به گوش دادن و پاسخ به این فعل و انفعالات هستید. به عنوان مثال، یک خرده فروش تجارت الکترونیکی باید برای حفظ اقلام در یک سبد خرید در تمام کانالها یا دستگاهها تلاش کند – اگر شما یک قلم به سبد خرید تلفن همراه خود اضافه کنید، آن باید در سبد خرید خود هنگامی که شما از طرق کامپیوتر لاگین میشوید موجود باشد.
به تازگی، من با استفاده از تلفن همراه یک جفت کفش از دیگر سایتها به سبد خریدم اضافه کردم. بعد، من همان کفش را بر روی لپ تاپم در خانه مشاهده کردم، اما خرید انجام نشده است. در نهایت، در یک بعد از ظهر آخر هفته، من یک ایمیل از سایتها با موضوع «شما معطل کردید، شما از دست دادید» دریافت کردم. در داخل ایمیل، با تیتر بزرگ نوشته بود «از دست ندهید!» یک تصویر از سبد خرید من بود، یک کفش با برچسب نارنجی روشن که گفت: «فقط یکی مونده!» نیازی به گفتن وجود دارد، من آخرین جفت کفش را خریداری کردم. دیگر سایتها فقط برای تجربه خرید آسان من ساخته شده بود به مانند گرفتن آب نبات از یک کودک.
hearing Neil Mohanاز مدیران گوگل در یک کنفرانس میگفت: اگر شما فقط بر روی تلفن همراه تمرکز کنید، شما در حال حل مشکلات دیروز هستید. نیل توضیح داد که در طول روز، مصرفکنندگان در حال نقل مکان از یک دستگاه به دستگاه دیگر هستند، از گوشیهای هوشمند به کامپیوترهای رومیزی، از لپتاپها به تبلتها و از تبلت به تلویزیون. “90٪ از مصرفکنندگان یک کار را در یک دستگاه شروع و و در دستگاهی دیگر پایان میدهند،” او میگفت«مصرفکنندگان جلوتر از تبلیغکنندگان و ناشران هستند.»
در شکل زیر نمودار فراوانی مسیرهای چند کاناله / دستگاه برای خرید نشان داده شده است:
5-7- امروز شروع کنید
حتی اگر من چندین مگا برند معرفی کنم، پلتفرمهایی مانند Marketo این رویکردها را برای کمپانیهای در هر اندازه قابل دسترس میکند. مصرفکنندگان میتوانند در حال حاضر پیش از بسیاری از بازاریابان باشند، اما این زودی نمیخواهد در این مورد باشد. بازاریابانی که رشد میکنند کسانی هستند که میتوانند، یک تجربه omni-chanel ارائه دهند.
ارتباط GS1 در بازاریابی Omni-Chanel
شاید در ابتدا تصور شود که Omni-Chanel یکی از راهحلهای GS1 است. در حالی که اینگونه نیست و Omni-Chanel یک شیوه بازاریابی مدرن است که به دنبال استفاده از تمامی کانالهای ارتباطی بین مشتری و عرضهکننده است.
اما اینکه چرا GS1 وارد این حوزه شده است را باید در رسالتها و اهداف توسعهای GS1 جستجو کرد. GS1 به دنبال بهبود فضای کسب و کار، کاهش هزینههای مبادله و افزایش کارایی و اعتماد و اطمینان در تراکنشها است. به همین دلیل GS1 از هر تکنولوژی که در راستای اهداف فوق قدم بردارد استقبال میکند.